خط سرخ بر همه رب النوع ها
منحرفان از خط توحید راستین، همواره براى این جهان ربالنوعهایى قائل بودند. سرچشمه این تفکرغلط این بوده که گمان مىکردند هریک از انواع موجودات، نیاز به ربالنوع مستقلى دارد که آن نوع را تربیت و رهبرى کند، گویا خدا را کافى براى تربیت این انواع نمىدانستند!.
ازجمله “یونانیان” ۱۲خداى بزرگ (ربالنوع) را پرستش مىکردند که به پندار آنها برفراز قله آلپ بزم خدایى دائر ساخته و هر یک مظهر یکى از صفات آدمى بودند!
در”کلده” پایتخت کشور”آشور” ربالنوع آب، ربالنوع ماه، ربالنوع خورشید و ربالنوع زهره قائل بودند و هر کدام را بنامى مىنامیدند و ما فوق همه اینها “ماردوک” را ربالارباب میشمردند.
در “روم” نیز خدایان متعدد رواج داشت و بازار شرک و تعدد خدایان و ارباب انواع شاید از همه جا داغتر بود. آنها مجموع خدایان را به ۲دسته تقسیم مىکردند: خدایان خانوادگى و خدایان حکومت.
درعصر نزول قرآن نیز بتهاى متعدد مورد پرستش و ستایش قرارداشته و شاید همه یا قسمتى از آنها جانشین ربالنوعهاى پیشین بودند.
ازهمه گذشته گاهى بشر را نیز عملا رب خود قرارمىدادند؛ چنان که قرآن در نکوهش مردمى که احبار (دانشمندان یهود) و رهبانان (مردان و زنان تارک دنیا) را ارباب خود مىدانستند میگوید “اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ؛ آنها احبار و رهبانهایشان را ارباب بجاى خدا مىدانستند” (توبه/۳۱).
پیامبران الهى به مبارزه شدید با آن برخاستند، تا آنجا که مىبینیم بعد از بِسْمِ اللَّهِ نخستین آیهاى که در قرآن نازل شده، در همین رابطه است “الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین؛ همه ستایشها مخصوص خداوندى است که رب همه جهانیان است” و به این ترتیب قرآن خط سرخى بر تمام ربالنوعها مىکشد و آنها را به وادى عدم- همانجا که جاى اصلیشان است مىفرستد، و گلهاى توحید و یگانگى و همبستگى و اتحاد را به جاى آن مىنشاند. قابل توجه اینکه همه مسلمانان موظفند در نمازهاى روزانه هر شبانه روزلااقل ۱۰بار این جمله را بخوانند و به سایه “اللَّه” خداوند یگانهاى که مالک و رب و سرپرست و پرورش دهنده همه موجودات است پناه